الهی خوب می دانی که مستم
همان که گوهر ایمان شکستم
همان که جام غفلت سر کشیدم
به روی بام ذلت پر کشیدم
همان که سجده ات از یاد بردم
به دریای جمالت دل سپردم
همان که بنده ات را خوار کردم
خلایق را زخود بیزار کردم
همان که آبرو را سر بریدم
به دنبال سگ شهوت دویدم
الهی من همانم من همانم
همان حیوان صفت کافر نشانم
الهی من اسیر اشک و اهم
الهی رو سیاهم روسیاهم
الهی گشته ام شرمنده ی تو
دلم خواهد که باشم بنده ی تو
الهی ای پناه بی پناهان
الهی توبه کردم از گناهان
الهی تو به حق درد مندان
ببخشا رو از این بنده مگردان
کلمات کلیدی: